۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

باده با محتسب شهر ننوشی زنهار


حافظ دوران نو جوانی اش رادرزمان زمامداری شیخ ابواسحاق گذرانده است او حاکمی رند و گرایشات مذهبی را آزاد گذاشته بود  بهمین خاطربازار زهد و ریا بسیار داغ وپر رونق بود. برخی از اشعار حافظ نیز در طعن زهد ریایی بهمین دوران بر می گردد.
ولی حکومت شیخ ابو اسحاق دیری نمی پیماید وامیر مبارز جانشین او می شود. او که توسط فرزندش به محتسب معروف می گردد.(محتسب نمادی از خشونت شریعت که عموما" خود عامل به سخنانش نبود)
 حافظ او را چنین توصیف می کند:
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار
که خورد باده و سنگیت به جام اندازد
امیر مبارز زهد ریایی را اجباری  و در میکده ها را می بندد و اعمال سخت و خشک شارع مقدس را بدون کمترین مهر و عطوفتی اجرا می کند و حافظ نیز که از روی کار آمدن امیرمبارز نا راحت است می گوید:راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
ویا این بیت معروف او:
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر وریا بگشایند
او در مرگ شاه شیخ نیز سوگنامه ای می سراید و درد و رنج خود را در بیتی  چنین بیلن می کند:
دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می دیدم خون در دل وپا در گل بود
.....
روزنامه همشهری/9/12/79/شماره2352

هیچ نظری موجود نیست: