یکی از وزرای دانشمند ایران، خواجه رشیدالدین فضل اله همدانی در قرن هفتم است .او در زمان حکومت ایلخانان مغول وزارت غازان خان واولجایتو و سلطان ابو سعید را به عهده داشت.خواجه علاوه بر سیاستمداری نویسنده ای بزرگ نیز بود،بطوریکه تعداد تالیفات او را بیش از پنجاه اثر نوشته اند .
او در زمان سلطان محمد اولجایتو در اوج قدرت و فرمانروایی خود بود و هریک از پسران خود را در استان وبخشی منصوب کرده بود.
افزایش قدرت و موفقیتهای خواجه موجب حسادت درباریان قرار گرفت وبه او تهمت زدند که در معالجه سلطان کوتاهی کرده است وحتی در شربت او زهر ریخته است وهمین سخنان باعث شد که پادشاه جدید فرمان قتل او را صادر نماید .ولی قبل از کشتن او دستور داد که پسرش خواجه ابراهیم را در نزد پدر بکشند و آنگاه وزیر مدیر ومدبر حکیم را بکشند. وقتی او را به نزد جلاد می بردند او این چند بیت را زمزمه می کرد :
سالها خاطر مرا زنشاط
هیچ پروای قیل و قال نبود
ماه ملکم غم خسوف نداشت
روز عیش مرا زوال نبود
چرخ می خواست تا کند خللی
لیکنش قدرت مجال نبود
آخر الامر آنچه خواست بکرد
به طریقی که در خیال نبود
او در زمان سلطان محمد اولجایتو در اوج قدرت و فرمانروایی خود بود و هریک از پسران خود را در استان وبخشی منصوب کرده بود.
افزایش قدرت و موفقیتهای خواجه موجب حسادت درباریان قرار گرفت وبه او تهمت زدند که در معالجه سلطان کوتاهی کرده است وحتی در شربت او زهر ریخته است وهمین سخنان باعث شد که پادشاه جدید فرمان قتل او را صادر نماید .ولی قبل از کشتن او دستور داد که پسرش خواجه ابراهیم را در نزد پدر بکشند و آنگاه وزیر مدیر ومدبر حکیم را بکشند. وقتی او را به نزد جلاد می بردند او این چند بیت را زمزمه می کرد :
سالها خاطر مرا زنشاط
هیچ پروای قیل و قال نبود
ماه ملکم غم خسوف نداشت
روز عیش مرا زوال نبود
چرخ می خواست تا کند خللی
لیکنش قدرت مجال نبود
آخر الامر آنچه خواست بکرد
به طریقی که در خیال نبود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر