در یکی از روزهای فروردین 1375 همراه استاد سحاب به دیدار استاد بیرشک رفتیم . آن موقع سحاب 77سال وبیرشک 91 سال داشتند.هر دو در نهایت کهولت سن با انواع بیماریها دست به گریبان بودند اما وقتی بهم رسیدند با دستانی لرزان قهوه ریختند و از فعالیت های یکدیگر پرسید ندواز کارهایی که دردست دارند و انگار عمری در راه است برای آموزش و فعالیت های مجدد.
سحاب آخرین نقشه خود را به رسم هدیه به بیرشک تقدیم کرد و بیرشک گفت که در دانشنامه بزرگ فارسی آنرا بکار خواهد برد سپس گفت : در موقعی مناسب دقیقا" آنرا بررسی خواهد کرد.
پس از مدت کوتاهی انگار هر دو نگران کارهای عقب افتاده شان هستند از یکدیگر خداحافظی کرده که ناگهان سحاب از بیرشک در خواست کرد آن شعری که هر دو خاطره ایی مشترک دارند را بخوا ند و بیزشک با صدایی رسا چنین خواند :
خیزیم که وقت کوشش ماست
هنگام خروش و جوشش ماست
خیزیم که راه کار باز است
امید همه به کارساز است
وآن روز شاید هیچکدام نمی دانستند که 14 فرورین روز وداع هر دو آنان با فعالیتهای شان می باشد.
......
روزنامه بنیان شماره 32 -/17/1/1381
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر