مولف گرانقدر لغتنامه دهخدا در خاطرات خود می نویسد :
در روز 22 جمادی الاولی 1326 مرحوم میرزا جهانگیر خان شیرازی (ره)یکی از دو مدیر روزنامه "صور اسرافیل"را قزاقهای محمد علی شا ه دستگیر کرده و دو روز بعد در باغ شاه با طناب خفه کردند.
بیست وهشت روز بعد تعدادی از آزادیخواهان ازجمله مرا از ایران تبعید کردند . در کشور سویس با کمک مالی مرحوم ابوالحسن خان معا ضد السلطنه پیر نیا قرار شد که روزنامه صوراسرافیل بار دیگر چاپ شود
در همان اوقات شبی مرحوم میرزا جهانگیر خان رادر جامه سفید به خواب دیدم که به من گفت :"چرا نگفتی او جوان افتاد ؟"ومن سریعا" این جمله را گفتم :"یاد آر زشمع مرده یاد آر"و سپس بیدار شدم و سه قطعه از مسمط زیر را سرودم . وفردا دو قطعه دیگر را بر آن افزودم و در شماره اول "صور اسرافیل "چاپ سویس منتشر شد:
ای مرغ سحر چو این شب تار
بگذاشت زسر سیاهکاری
وز نفحه روحبخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گره ززلف زرتار
محبوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
واهریمن زشتخو حصاری
یاد آر زشمع مرده یاد آر
ای مونس یوسف اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف لب از شکر خند
محسود عدو به کام اصحاب
رفتی بر یار و خویش و پیوند
آزاد تر از نسیم ومهتاب
زان کوهمه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم
ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل وسوری و سپر غم
آفاق نگار خانه چین
گل سرخ وبه رخ عرق ز شبنم
تو داده ز کف زمام تمکین
زان نو گل پیشرس که در غم
نا داده به نار شوق تسکین
از سردی دی فسرده یاد آر
ای همره تیه پور عمران
بگذشت چو این سنین معدود
وان شاهد نغز بزم عرفان
بنمود چو وعد خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیوان
هر صبح شمیم عنبر و عود
زان کو به گناه قوم نادان
در حسرت روی ارض موعود
بر بادیه جان سپرده یاد آر
چون گشت زنو زمانه آباد
ای کودک دوره طلایی
وز طاعت بندگان خود شاد
بگرفت ز سر خدا خدایی
نه رسم ارم نه اسم شداد
گل بست زبان ژاژ خایی
تسنیم وصال خورده یادآر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر